عکس وشعر عشقولانه

ღ♥ღمن به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه..ღ♥ღ

عکس وشعر عشقولانه

ღ♥ღمن به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه..ღ♥ღ

ღ♥ღ تولدت مبارک ღ♥ღ

        روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو         

         کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو         

         درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم         

         بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم         

          میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم        

         از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم        

          من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون        

         چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون        

          به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم        

         هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم        

          تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم        

         اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم        

          کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش         

         بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش        

          با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک         

         با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک         

         عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک        

         فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

   تولدت مبارک 

 

 

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم

به خاطر و جودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن

همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس

واسه تولد تو باید دنیا رو اورد

ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد

اینا یه یادگاری توی خاطره هاته

ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد

تولدت عزیزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون 

 

تا کی من و شکایت تا کی غم و تــــباهی             

مارا بکشـــت جانـــــان با جرم بــی گناهی

ماییم و شیون و آه،هر لحظه گاه و بیگاه            

ماییم سالک عشق در این کویر بیراه

ما خواهش و نیازیم،گم گشته در نمازیم           

 بیچاره ایم اما بر خلق چاره ســـــــازیم

ما در کمین عشقیم دور است عشق از ما          

 بنگر امین عشقیم ، دل داده و مصــــــفا

ما ماهی غریبیم در این یم می آلـــــود           

 گه غصه دار هستیم گه در رضا و خشنود

با ما سخن مگویید جز از وفا و احســـــــان          

 از جــــان ما مخواهید جز اقتدای جانـــــان

در خویش گم شده ایم تا بینشان بمیریم       

پیدا شویم روزی، روزی که جان بگیریم

دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

 آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

 اشک من رنگ شفقیافت ز بی مهری یار

 طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد

 برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر

 وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

 ساقیا جام میم ده که نگارنده غیب

 نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد

 وانکه پر نقش زد این دایره مینائی

 کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

 فکر عشق آتش غم در دل حافظ زدوسوخت

کاشکی که مانیتورت بودم همیشه رخ به رخت بودم ،

کاشکی که کیبوردت بودم همیشه زیر انگشتت بودم ،

کاشکی که هدستت بودم همیشه در گوشت بودم ،

کاشکی که ویست بودم همیشه روی لبت بودم ،

کاشکی که موست بودم همیشه توی مشتت بودم ،

کاشکی که پسوردت بودم همیشه توی فکرت بودم ،

اصلا" کاشکی کامپیوتر بودم که همیشه عاشقم بودی.

.....گل نازم

 

 گل نازم
تو با من مهربون باش
واسه چشمام پل رنگین کمون باش
اسیر باد و بارونم شب و روز
گل این باغ بی نام و نشون باش
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل ناز آسمونم بی ستاره است
مثه ابرا دل من پاره پاره ست
دوباره عطر تو پیچیده در باد
نفس امشب برام عمر دوباره است
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل نازم بگو بارون بباره
که چشماتو به یاد من میاره
تماشای تو زیر عطر بارون
چه با من می کنه امشب دوباره
شب و تنهایی و ماه و ستاره
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

 

 

 

گفتمش در عشق پا برجاست دل
گر گشایی چشم دل، زیباست دل
گر تو ذورحمان شوی دریاست دل
بی تو شام بی فرداست دل
دل زعشق روی تو حیران شده
در پی عشق تو سرگردان شده
گفت در عشقت وفادارم بدان
من تو را بس دوست میدارم بدان
شوق وصلت را بسر دارم بدان
چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من
با تو زیبا می شود فردای من
گفتمش عشقت به دل افزون شده
دل زجادوی رخت افزون شده
جز تو هر یادی به دل مدفون شده
عالم از زیبایی ات مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش
طعمه بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود
بهر کس جز او در این دل جا نبود
دیده جز بر روی او بینا نبود
همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
خوبی او شهره آفاق بود
در نجابت در نکوهی طاق بود

نگاه عاشقانه

 

  

امشب از شمیم عطر نیاز               تا نگاه عاشقانه لبریزم

  دوست دارم از نگاه معصومت           همچو شبنمی شوم بیاویزم


  عاشقانه ترین ترانه شب                هدیه بر غم لبان خاموشت

 در طلوع بی کرانه عشق                آسمان پرستاره تن پوشت


 خیره در زلال شبنم یاس                 با بلور چشم تو هم رازم

  در تلاطم واژگان سکوت                  تا حدیث عشق را بی آغازم


 آری آغاز دوست داشتن است          گرچه پایان راه ناپیداست

 من به پایان دگر نیندیشم                که همین دوست داشتن زیباست...

 تو برو سفر سلامت           عشق من پشت و پناهت

تا تو برگردی گل من        اشک من نذر نگاهت

تو برو سفر سلامت        فکر نکن اینجا غریبی

این منم که وقتی رفتی      میمونم تو بی نصیبی

بی نصیبی از نگاهت            من از دنیا گرفته

وقتی رفتی تو دل من         غم غربت جا گرفته

تو برو سفر سلامت            ای تو آاشنای دردم

بی تو تاریکم و تنها       بی تو خاموشم و سردم

تو برو سفر سلامت          تو که رنگ  آسمونی

با وجودی که قرار بود           تا ابد پیشم بمونی

بی نصیبی از نگاهت             من از دنیا گرفته

وقتی رفتی تو دل من         غم غربت جا گرفته

پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟

 

پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم باتمام وجود

داد بزنم  به خاطر تو ، بهش گفتم: به خاطرهیچکس ...

پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد می کشید  

به خاطر تو ، با یه بغض غمگین بهش گفتم: به خاطرهیچکس  ...

ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟

در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود  گفت:به خاطرکسی که به خاطرهیچ زندست...

حتما برات پیش اومده وقتی...

حتما برات پیش اومده وقتی داری به آسمون نگاه می کنی

"یکی ازت بپرسه:"دوست داری کدوم ستاره مال تو باشه؟

یا ازت بپرسه :"داری بکدوم ستاره نگاه می کنی؟" 

اکثر ادما می گن:دارم به پر نور ترین ستاره نگاه می کنم

 ولی یادت باشه اونی که از همه پرنورتره،علاوه بر تو،

چشم خیلیای دیگه دنبالشه. به ستاره ای خیره شو

که حتی اگه کم نوره، ولی مطمئنی جز توهیچکس دیگه بهش چشم ندوخته

احساس...

در حضور خارها هم می شود یک یاس بود


در هیاهوی مترسک ها پر ازاحساس بود


میشود حتی برای دیدن پروانه ها


شیشه های مات یک متروکه را الماس بود


دست در دست پرنده بال در بال


نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود


کاش می شد حرفی از "کاش می شد"هم نبود


هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود

باید که در قفس کنون باز شود

یک فصل به نام عشق اغاز شود

تا خاطره مان دریاد همه

بال و پرمان دلیل پرواز شود

عشق یعنی لحظهای التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی قطره ودریا شدن

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

چشمای تو برای من عالم زندگانیه
رنگ چشات برای من امید زندگانیه
من میمیرم اگه تو پیشم نمونی
رنگ دلم آبی شده میشه تو پیشم بمونی
چشمای من منتظرن منتظر رسیدنت
بیا دیگه تنهام نزار فرشته ها ندزدنت ؟
این قلب من میتپه برای تو همینو بس
دق میکنم اگه نیای من میمیرم گوشه قفس
وای رسیدی عزیز من دلم برات تنگ شده بود
عزیز من میدونستی دیشب هیچ ستاره ای غایب نبود
من بودمو تو بودیو ستاره ها مهمونمون
پیشم بمون پیشم بمون پیشم بمون

تو که میدونی عشق منی دوست دارم

واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم

یادته اون روزا که دستت تو دسته من

حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من

میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم

زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم

چرا تو لج میکنی

ابروهاتو کج میکنی

زندگیم تموم شدش برای تو

عمر من حروم شدش به پای تو

واسه تو حاضر بودم ستاره هارو بشمورم

شهرو آتیش بزنم بیام بگم دوست دارم